جدول جو
جدول جو

معنی قلعه پشه - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه پشه
(قَ عَ)
از دههای تنکابن است. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 145)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ صَ)
دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، واقع در 27هزارگزی شمال کدکن و 4هزارگزی باختر کال چغوکی. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 253 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ)
مرد بعل، همان ایشبوشت پسر شاول بود. (اول تواریخ ایام 8: 33 و 9: 39) ، شخصی که در روز عروسی همراه عروس میرود. (دزی ج 1 ص 24)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ)
ده مرکز بلوک قلعه کش از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 12000گزی شمال خاوری آمل. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل و مرطوب مالاریائی است. سکنۀ آن 270 تن است. آب آن از رود خانه هراز و چشمه و محصول آن برنج، حبوبات، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. اغلب سکنه در تابستان به ییلاق وشتان فیروزکوه میروند. آثار قلعۀ خرابۀ قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ جَ هامْ بَ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج. و کنار رود خانه لیله. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری. سکنۀ آن 150 تن، آب آن از رود خانه لیله و محصول آن غلات، لبنیات، محصولات جنگلی مانند: مازو، بلوط، سقز، کتیرا و غیره و شغل اهالی گله داری است. و در تابستان به ارتفاعات مجاور میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ چِ)
دهی است از دهستان خان میرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 25هزارگزی خاور لردگان و 6هزارگزی راه لردگان به پل کره. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 184 تن است. آب آن از چشمه و رود خانه محلی و محصول آن غلات و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی محلی، جاجیم و قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دِهْ)
دهی جزء دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز، واقع در 12هزارگزی شمال بستان آباد در مسیر شوسۀ اردبیل به تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیری است. سکنۀ آن 262 تن است. آب آن از زهاب اوجان چای و چشمه و محصول آن غلات، یونجه، درخت تبریزی، سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رَ شِ)
دهی است از دهستان شپیران بخش سلماس شهرستان خوی، واقع در 55هزارگزی جنوب باختری سلماس. موقع جغرافیایی آن دره و سردسیری است. سکنۀ آن 258 تن است. آب آن از چشمه و رود زولا و محصول آن غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد. در دو محل بفاصله یک هزار گز به نام قلعه رش بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قلعه رش بالا 73 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج، واقع در 26هزارگزی جنوب خاوری پاوه و 2 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو شهر کرمانشاه به پاوه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 162 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، توتون و توت و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ / عِ)
جای قلعه:
خبر کرد کامشب ز نیروی شاه
خرابی درآمد بدین قلعه گاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ گُ زَ دَ رَ / رِ)
دهی است از دهستان بتوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 20هزارگزی شوسۀ مسجد سلیمان به اهواز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 80 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(پُ فُ)
قلعه گشای. گشاینده و فاتح قلعه:
همه پولادپوش و آهن خای
کین کش و دیوبند و قلعه گشای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 6 هزارگزی خاور نجف آباد متصل بشوسۀ اصفهان به نجف آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 1003 تن است. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، بادام، حبوبات، انگور، سیب زمینی، هندوانه، پسته، هلو، زردآلو، گوجه و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است، دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(عُ شَ)
قلعه ای است استوار در سرزمین اندلس از ناحیۀ شرق، از اعمال أشقه، و آن ازآن فرنگی ها است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رَ)
دهی است از دهستان بریاجی بخش شهرستان مهاباد، واقع در 7500گزی جنوب باختری سردشت و 5هزارگزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد و کوهستانی و جنگلی و معتدل سالم است. سکنۀ آن 210 تن است. آب آن از رود خانه سردشت و محصول آن غلات، توتون، کتیرا، مازوج و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز و کنار راه مالرو درماهی بالابه گشان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 449 تن است. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، لبنیات، چغندر، پنبه، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
یکی از قلاع و استحکامات تنکابن که نزدیک سیاه ورز است. رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 47 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
قلعۀ بزرگ و محکمی است و بجنگ نتوان ستدن. هوای آن گرم است. رجوع به فارسنامۀ ابن بلخی چ کمبریج ص 159 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ پَسْ وَ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 12هزارگزی جنوب الیگودرز کنار راه مالرو چشمه مروارید به ایوندی. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 70 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، پنبه و چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ پَ شِ)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 38500گزی باختر مهاباد و 13500گزی خاور شوسۀ خانه به نقده. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریایی و دارای 782 تن سکنه است. آب آن از رود خانه آواجیر و محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تَپْ پِ)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 32500گزی مهاباد و 12500گزی خاور شوسۀ مهاباد به سردشت. این ده کوهستانی و معتدل و مالاریایی است. سکنۀ آن 465 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ جَ یِ)
دهی است از دهستان خورخورۀ بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری سقز و کنار رود خانه جعتو. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 20 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد در جنوب باختر آبادی روی کوه آثارابنیه قلعۀ قدیم مشاهده میشود و به نام قلعه طلوع الشجر معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ چُ)
دهی است از دهستان جهانگیر بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، واقع در 35هزارگزی باختر مسجدسلیمان و 5هزارگزی خاور شوسۀ مسجدسلیمان به لالی. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری و مالاریایی است. سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل آنان کارگری شرکت نفت و زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه شوسه دارد. ساکنین از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَدْ دَ)
قلعه ای است به یمن از حبّیه و آن از اعمال حب ّ است. (معجم البلدان). در قضاء حبیه از سنجاق عسیر. (قاموس الاعلام ترکی) ، نام منزلی میان جده و مکه و آن وادیی است دارای حصن و نخلستان و آب جاری و قدما آنرا حدّاء می گفتند. (معجم البلدان). رجوع به حدّاء شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دُ تَ)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 15هزارگزی جنوب دزفول و 15هزارگزی باختری شوسۀ دزفول به شوشتر. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری و مالاریایی است. سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از رود خانه دز و محصول آن غلات، برنج، کنجد. و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دَ رِ)
ده مرکزی بخش از شهرستان ایلام، واقع در 5 هزارگزی جنوب مرکز شهرستان ایلام. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 320 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلعه جقه
تصویر قلعه جقه
کلاچک نام جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دشت سر واقع در منطقه ی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی